سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای لاله ی خوشبو

نتیجه تصویری برای پنجره رو به حرم

? آیت الله العظمی بهجت قدس سره : 

 

?? یکی از دوستان و از خویشان ما خودش برای بنده نقل کرد.

??می گفت: مهمان یک آقا بودیم در مشهد، همیشه در سفر مشهد به خانه همان حاجی می رفتیم که خیلی خیّر و صالح بود. یک روز او پنجره‌ را باز کرد و گنبد حضرت رضا علیه السلام را که دید سلام داد. در یک لحظه من شنیدم جواب سلام [حضرت رضا علیه السلام] را که به او داده شد. گفتم حاج آقا! من شنیدم. گفت: خب به سلامتی! تو استعدادت(استعداد معنوی)خوب بود که توانستی بشنوی، ایشان (اهل بیت) به همه جواب می گویند. تو استعدادت قوی بود، خوب بود، و شنیدی. ایشان (اهل بیت) به همه جواب می گویند.»

 

?? بالاخره، مشهد محل شهادت و حضور حضرت رضا (علیه السلام) است. میت و حَی بودن در پیشگاه آنها فرقی ندارد. /درس خارج فقه، کتاب صلات، 


ارسال شده در توسط دوستدار امام رضا

Image result for ?توهین میتینگ روحانی ایلام امام رضا?‎

آسیب شناسی

عدم واکنش در برابر اهانت به ساحت مقدس امام رضا(علیه السلام)

در یک میتینگ انتخاباتی:

در ایام انتخابات شاهد آن بودیم که به بهانه های تبلیغاتی، عده ای پا را از مرز شرف و فطرت انسانی فراتر نهاده و به ساحت مقدس امام رضا (علیه السلام) توهین کردند. و نکته ی مهمتر آنست که عده ای نیز بی توجه به آن اتفاق تلخ با سوت کشیدن و کف زدن صحبت های فرد مورد نظر را تایید کردند که به نوع خود، آسیبی فرهنگی-اجتماعی محسوب می شود.

در اینجا مشخصه های اصلی این آسیب فرهنگی-اجتماعی را می توان به چند بخش تقسیم نمود و در کنار آن رهنمون های خداوند در کلام آسمانی قرآن مجید را در این خصوص برشمرد:

الف- توجیه اهانت به واسطه ی ترس از انزوا.

یکی از مشخصه های افراد سکوت کننده و حتی تشویق کنندگان میتینگ اهانت به مقدسات، ترس از انزوا و دور ماندن از جمع مورد نظر است. چنین افرادی هنگامیکه بین دو راهی فطرت و انزوا قرار می گیرند، به واسطه ی ترسی که بر دلشان مستولی می شود، توانایی انتخاب آموزه های فطری و معنوی را از دست می دهند؛ اما از طرفی با نهیب نیروی قلب و وجدان، راه درست را از نادرست می توانند تشخیص دهند؛ لذا برای آرام کردن نیروهای فطری و وجدان خود دست به توجیه می زنند. برای مثال، هنگامی که توسط یک سخنران به ساحت امام هشتم (علیه السلام) توهین می شود، عده ای می گویند: «خب حالا چیزی که نگفت!» و یا: «شاید منظوری نداشت!» و حتی این جمله که: «شاید اگر دقت می کردیم منظور توهین آمیزی نداشت!» چنین توجیهاتی به واسطه ی نوعی ترس است. ترس از زاویه گرفتن و واکنش نشان دادن در برابر کسانی به لحاظ بعضی از ایده آل ها، مانند حزب و رویکرد، با مخاطب خود دارای اشتراک بوده و او را ملزوم به اطاعت مو به مو از مواضع حزبی می نماید. اما خداوند در آیه 175 سوره آل عمران، بنده ی خود را هنگامیکه در دوراهی ترس و ایمان قرار می گیرد اینگونه راهنمایی می کند:

(إِنَّمَا ذلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ/ در واقع، این شیطان است که دوستانش را مى‌ترساند؛ پس اگر مؤمنید از آنان مترسید و از من بترسید.)

 ب- سکوت به دلیل مصون دانستن سخنران از گناه

یکی دیگر از آسیب های سکوت مخاطب در برابر توهین سخنران برعلیه مقدسات، آنست که وی اطمینان دارد کسی که در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی است بر متن خود از نظر قانونی و فقهی مسلط بوده و لذا هر چه که بر زبان جاری کند محلی از اعراب ندارد! و این تفکر موجب آسیبی فرهنگی-اجتماعی است که قرآن مجید در آیه 6 سوره حجرات آن را اینگونه تبیین می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ / اى کسانى که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقى برایتان خبرى آورد، نیک وارسى کنید، مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد،] از آنچه کرده‌اید پشیمان شوید.

ج- تبعیت از سکوت جمعی

اینکه همه ی حضار در برابر سخنی سکوت کرده باشند دلیل بر صحت آن نیست. بر اساس آیات 57 تا 70 سوره ی مبارکه ی الانبیاء، در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) همه ی مردم در برابر بت بزرگ سکوت کرده بودند و به آن احترام می گذاشتند حتی زمانی که حضرت بعد از شکستن بقیه ی بت ها تبر را روی بت بزرگ گذاشت با اینکه همه می دانستند که یک بت پوچ قدرت شکستن بت های دیگر را ندارد اما جرات شکستن سکوت جمعی را به خود راه ندادند. درحالیکه برای رسیدن به حقیقت اسلام و دفاع از مقدسات باید روحیه ی سکوت شکنانه یا به عبارت بهتر بت شکنانه داشت. نتیجه ای که خداوند برای استقامت تنهای حضرت ابراهیم(علیه السلام) در نظر گرفت و آتشی را که همه در افروختن او شریک بودند، بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) سرد و ایمن کرد. و این مفهومی به مراتب بالاتر از معجزه دارد. مفهوم این آیات، اهمیت ایستادگی و مقاومت در راه حق است. حتی اگر همه ی مردم در برابر شما ایستاده باشند و بر عقیده ای ناحق پافشاری کنند، رفتار ابراهیمی به ما می آموزد که باید دربرابر کوهی از آتش مقاومت نمود چراکه خداوند بزرگترین ناجی حق و دورکننده ی باطل است.

د- دچار شدن به جدل یا مراء

 نکته ی آخر ایجاد شدن علاقه ی جدلی است و این در حالیست که در اسلام جدل کردن حرام است. امام خمینی ره در جلسه ای که بحثی علمی در آن شکل گرفته بود شرکت داشتند اما ناگهان از جا بلند شدند و مجلس را ترک کردند. حاضران با تعجب علت را پرسیدند و ایشان فرمودند چون بحث تبدیل به جدل شد و جدل حرام است. جالب است بدانید که تفاوت بحث با جدل اینست که در بحث تنها نکات علمی مورد نظر طرفین بررسی می شود و اگر کسی قانع شد صحبت طرف مقابل را قبول می کند. اما جدل تنها طرفداری بی دلیل است از کسی یا چیزی که به آن علاقه ای داریم. مانند جنگیدن به خاطر طرفداری از یک تیم ورزشی، درگیری به دلیل طرفداری از یک رنگ خاص و یا دعوا برای طرفداری از یک حزب. این نوع از تعصب که در واقع همان جدل حرام است یکی از آسیب های تشویق حاضران در برابر توهین بود. آنها دلیل وجدان خود را می دانستند اما از طرف دیگر به واسطه ی علاقه ی متعصبانه و کورکورانه و بی منطقی که نسبت به یک رنگ یا حزب خاص داشتند در برابر اخطارهای وجدان خود به جدل پرداختند و چشم خود را به روی حقیقت بستند. این آسیب اجتماعی در آیه 22 سوره مبارکه کهف برسی شده است. هنگامی که خداوند پیامبر خود را از جدال یا مراء با اهل کتاب نهی می فرماید:

سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ  قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ  فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا / بعضی خواهند گفت که عده آن اصحاب کهف سه نفر بود چهارمین هم سگ آنها، و برخی دیگر از روی خیالبافی و غیب‌گویی می‌گویند عده آنها پنج نفر بود ششمین سگ آنها، و برخی دیگر گویند: هفت نفر بودند و هشتمین سگ آنها. بگو: خدای من به عده آنها آگاه‌تر است، که بر عدد آنها به جز افراد قلیلی (مانند انبیاء و اولیاء که از طرف حق به وحی دانسته‌اند) هیچ کس آگاه نیست، پس تو (با اهل کتاب) درباره آنها مجادله مکن جز آنکه هر چه به ظاهر وحی دانستی اظهار کن و دیگر هرگز فتوا از احدی در این باب مپرس.

و دلیل نهی خداوند از جدال یا مراء آنست که طرف مقابل از روی لجبازی وارد بحث شده و هرگز دلایل طرف حق را قبول نمی کند و هرچه می گوید تکرار آن چیزی است که علاقمند به آنست. درحالیکه اسلام دین عقلانیت و واقع گرایی است. دینی که طرفداری بی معنی و علاقه ی کورکورانه (که مقدمه ی جدال یا مراء است) در آن جایی ندارد.


لذا شایسته است با عبرت گرفتن از حوادث گذشته و با تمسک به آیات الهی، بکوشیم تا خود و جامعه را از آسیب های اینچنینی در امان بداریم.


ارسال شده در توسط دوستدار امام رضا
<      1   2